اهل حق
بیاعتبارنمودن کلام سلطان اسحاق جای دیگر درباره کلامهای سرانجام مینویسد: «نمیتوان همگی را بطور متقن مستند قرار داد» و حتی درباره تحریفات کلام سرانجام در شهر کرکوک با سید فتاح کلام خوان بحث هم نموده و در انتهای بحث با سید فتاح کلام خوان به این نتیجه میرسد که نوشته است «گرچه آقای سید فتاح چنان که به عرض رسید معتقد بود اختلافات موجود ناشی از فکر کلام خوانهای عصر اخیر است اما به عقیده اینجانب پس از غیبت حضرت سلطان اسحاق متدرجاً به علت مذکوره فوق اختلافات حاصل و کلام سرانجام تحریف گردیده» و گویی میخواسته این تحریف را به تأیید سلطان اسحاق برساند که میگوید: «تفسیر کلام سرانجام را مدتی پیش شروع کردم و حدود ... صفحه آن را تفسیر کردم ولی بعداً به امر سلطان آن را کنار گذاشتم» با این شواهد که گویای بیاعتقادی نورعلی الهی نسبت به مقدسترین کتاب اهل حق میباشد باز هم میتوان او را اهل حق خواند؟!! و اصولاً وقتی نورعلی میگوید: «آنچه احکام برای ما گذاشتهاند بعد از شریعت محمد و ولایت علی کلام سلطان سهاک (اسحاق) و هفتن است که مکلف هستیم رعایت کنیم» چطور میتوان کلامهایی را که معتقد میباشد ترحیف شدهاند پذیرفت و به آن عمل نمود؟!! و مگر امکان دارد مجموعهای را که دست بردهاند و از صورت اولیه خارج کردهاند مورد اعتماد و اطمینان قبول داد؟! البته به نظر من درباره اصالت کلامها، مطلب حقیقی همانست که روسای خاندان ها به آن معتقدند و مسلما با آنچه نورعلی می گوید مغایرت دارد.
Design By : Pichak |